۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه

دلم شکستی و رفتی، خلاف عهد مودت

به احتیاط رو اکنون، که آبگینه شکستی


 


۱۳۸۸ بهمن ۱, پنجشنبه

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد

بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

بسیار فتاده بود اندر غم عشق

اما نه چنین زار که این بار افتاد




۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه


آبی که از این دیده برون می ریزد


خون است بیا ببین که چون می ریزد

پیداست که خون من چه برداشت کند

دل می خورد و دیده برون می ریزد





۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

در عشق تو ام نصیحت و پند چه سود

زهراب چشیده ام مرا قند چه سود

گویند مرا که بند بر پاش نهید

دیوانه دل است، پای در بند چه سود


۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

در عشق تو هر حیله که کردم هیچ است

هر خون جگر که بی تو خوردم هیچ است

از درد تو هیچ روی درمانم نیست

درمان که کند مرا که دردم هیچ است